پیمان صلح، و اهداف امام حسن (ع) پیشواى دوم، هنگامى که بر اثر شرائط نامساعدى که قبلا تشریح شد، جنگ با معاویه را بر خلاف مصالح عالى جامعه اسلامى و حفظ موجودیت اسلام تشخیص داد و ناگزیر صلح و آتش بس را قبول کرد، فوق العاده کوشش نمود تا هدفهاى عالى و مقدس خود را به قدر امکان از رهگذر صلح و به نحو مسالمتآمیز تامین کند. از طرف دیگر، چون معاویه به خاطر برقرار صلح و قبضه نمودن قدرت، حاضر به دادن همه گونه امتیاز بود- به طورى که ورقه سفید امضا شدهاى براى امام فرستاد و نوشت هر چه در آن ورقه بنویسد مورد قبول وى مىباشد.(1) -امام از آمادگى او حداکثر بهره بردارى را نموده و موضوعات مهم و حساس را که در درجه اول اهمیت قرار داشت و از آرمانهاى بزرگ آن حضرت بشمارمى رفت، در پیمان صلح گنجانید و از معاویه تعهد گرفت که به مفاد قرار داد عمل کند. گر چه متن پیمان صلح در کتب تاریخ، به طور کامل و بترتیب، ذکر نشده است، بلکه هر کدام از مورخان به چند ماده از آن اشاره نمودهاند، ولى با جمع آورى مواد پراکنده آن از کتب مختلف مىتوان صورت تقریباً کاملى از آن ترسیم نمود. با یک نظر کوتاه به موضوعاتى که امام در قرار داد قید نموده و براى تحقق آنها پافشارى مىکرد، مىتوان به تدبیر فوق العادهاى که حضرت در مقام مبارزه سیاسى براى گرفتن امتیاز از دشمن به کار برده، پى برد.
متن پیمان صلح امام ماده اول: حسن بن على (ع) حکومت و زمامدارى را به معاویه واگذارى مىکند، مشروط به آنکه معاویه طبق دستور قرآن مجید و روش پیامبر (ص) رفتار کند. ماده دوم: بعد از معاویه، خلافت از آن حسن بن على (ع) خواهد بود و اگر براى او حادثهاى پیش آید حسین بن على (ع) زمام امور مسلمانان را در دست مىگیرد. نیز معاویه حق ندارد کسى را به جانشینى خود انتخاب کند. ماده سوم: بدعت ناسزا گویى و اهانت نسبت به امیر مومنان (ع) و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از على (ع) جزبه نیکى یاد شود. ماده چهارم: مبلغ پنج میلیون درهم که در بیت المال کوفه موجود است از موضوع تسلیم حکومت به معاویه مستثنا است و باید زیر نظر امام مجتبى (ع) مصرف شود. نیز معاویه باید در تعیین مقررى و بذل مال، بنى هاشم را بر بنى امیه ترجیح بدهد. همچنین باید معاویه از خراج «دارابگرد» مبلغ یک میلیون درهم در میان بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفین که در رکاب امیر مومنان کشته شدند، تقسیم کند. (2) ماده پنجم: معاویه تعهد مىکند که تمام مردم، اعم از سکنه شام و عراق و حجاز، از هر نژادى که باشند، از تعقیب و آزار وى در امان باشند و از گذشته آنها صرفنظر کند احدى از آنها را به سبب فعالیتهاى گذشتهشان بر ضد حکومت معاویه تحت تعقیب قرار ندهد، و مخصوصاً اهل عراق را به خاطر کینههاى گذشته آزار نکند. علاوه بر این معاویه تمام یاران على (ع) را، در هر کجا که هستند، امان مىدهد که هیچ یک از آنها را نیازارد و جان و مال و ناموس شیعیان و پیران على در امان باشند، و به هیچ وجه تحت تعقیب قرار نگیرند، و کوچکترین ناراحتى براى آنها ایجاد نشود، حق هر کس به وى برسد، و اموالى که از بیت المال در دست شیعیان على (ع) است از آنها پس گرفته نشود. نیز نباید هیچ گونه خطرى از ناحیه معاویه متوجه حسن بن على (ع) و برادرش حسین بن على (ع) و هیچ کدام از افراد خاندان پیامبر (ص) بشود و نباید در هیچ نقطهاى موجبات خوف و ترس آنها را فراهم سازد. در پایان پیمان، معاویه اکیدا تعهد کرد تمام مواد آن را محترم شمرده دقیقا به مورد اجرا بگذارد. او خدا را بر این مسئله گواه گرفت، و تمام بزرگان و رجال شام نیز گواهى دادند.(3) بدین ترتیب پیشگویى پیامبر اسلام (ص)، در هنگامى که حسن بن على (ع) هنوز کودکى بیش نبود، تحقق یافت: پیامبر (ص) روزى برفراز منبر، با مشاهده او فرمود: «این فرزند من سرور مسلمانان است و خداوند بوسیله او در میان دو گروه از مسلمانان صلح برقرار خواهد ساخت.(4)
پی نوشت ها (1) ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، ج 3، ص 405 - ابن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، (در حاشیه الاصابه)، ط 1، بیروت، دار احیأ التراث العربى، 1328 ه.ق، ج1، ص 371 - محمد بن جریر الطبرى، همان کتاب، ج 6، ص 93. (2) دارابگر یکى از پنج شهرستان ایالت فارس در قدیم بوده است. (لغتنامه دهخدا، لغت داربجرد). شاید علت انتخاب خراج «دارابگرد» این باشد که این شهر طبق اسناد تاریخى، بدون جنگ تسلیم ارتش اسلام شد و مردم آن با مسلمانان پیمان صلح بستند. خراج آن طبق قوانین اسلام، اختصاص به پیامبر و خاندان آن حضرت و یتیمان و تهیدستان و درماندگان راه داشت. از اینرو امام مجتبى (ع) شرط کرد که خراج این شهر به بازماندگان شهداى جنگ جمل و صفین پرداخت شود زیرا درآمد آنجا، همچنانکه گفته شد، به خود آن حضرت تعلق داشت. بعلاوه، بازماندگان نیازمند شهید این دو جنگ که بى سرپرست بودند، یکى از موارد مصرف این خراج به شمار مىرفتند (مجلسى، بحارالانوار، تهران، المکتبه الاسلامیه، 1393 ه.ق، ج 44، ص 10). (3) مشروح پیمان صلح را در کتاب «صلح الحسن» تالیف شیخ راضى آل یاسین (ط 2، منشورات دارالکتب العراقیة فى الکاظمیة) ص 259-261 مطالعه فرمایید. (4) این پیشگویى با اندکى اختلاف در الفاظ، در کتب و مآخذ یاد شده در زیر، از آن حضرت نقل شده است: تذکرة الحواص، ص 194 - اسدالغابة، ج 2، ص 12 - نورالابصار، ص 121- الفصول المهمه، ابن صباغ مالکى، ص 158 - الاصابة، ج 1، ص 330- کشف الغمة، ترجمه فارسى، ج 2، ص 98- تهذیب التهذیب، ج 2، ص 298 - الصواعق المحرقه، ص 82- البدایه و النهایه، ج 8، ص 36- الاستیعاب، (در حاشیه الاصابه) ج 1، ص 369- حلیه الاولیأ، ج 2، ص 35- اسعاف الراغبین (در حاشیه نور الابصار)- مسند احمد حنبل، ج 5، ص 38 و 44 - عمدة الطالب، ص 65 - الطبقات الکبرى عبدالوهاب شعرانى، ج 1، ص 26 - انساب الاشراف، ج 3، ص 42.
نوشته شده توسط : محبان الحسن |
شنبه 88 بهمن 24 ساعت 3:24 عصر
|